16روز از 98هم گذشت و من برگشتم خوابگاه روزای خیلی بد زمستون گذشتن خداروشکر .اصلا فکر به اینکه من حالم خوب میشه برام سخت بود ولی در عین ناباوری بهترم الان حتی اوایل عید هم رو مود غم و دلتنگی بودم .من کلی تلاش کردم و خوب نشدمولی حالا بدون اینکه کار خاصی کنم یا حتی قرصامو ادامه بدم بهتر از قبلم .
نمیگم هدفم از سال 98قوی شدن و حماقت نکردنه که حالا تجربه بهم میگه اصلا حماقت کردن قابل پیش بینی نیست .فقط تلاشم اینه اصلا به حواشی و مسائلی که ارزش فک کردن ندارن توجه نکنم جرو بحث بیجا نکنم با دوروریام حتی اگه مطمئن بودم حق با منه .خط قرمزام و خود واقعیم رو فراموش نکنم که ادمای بی ارزش یه لحظه حتی آزرده خاطرم کنن.فقط فقط درس بخونم در آرامش و با تفکر بزرگ شم تو سال جدید
طمع رو کنار بزارم چه واسه درس که نتیجه عکس میده چه واسه تفریح.
مستقل شدن دیگه واسم هدف نیست هدف زندگیو پیدا کردن دیگه دغدغه ام نیست که راهمو پیدا کردم صبوری که استارتشو زده بودم ادامه بدم که شدیدا ارومم میکنه
هدفمندتر مطالعه کنم .
خیلی کار داره این دغدغه چون من مطالعه غیر درسیمم میلنگه
با تاخیر پست شد.
درباره این سایت